تاسیس و هدایت یک صندوق سرمایه گذاری خطرپذیر (سرمایه گذاری جسورانه) کار بسیار دشواری است. دشوار از آن جهت که این کسب و کار نیاز به چشماندازی بلند مدت دارد و شرکای با مسئولیت محدود (LP : Limited Partner) که سرمایه خود را در اختیار شرکای فعال (GP:General Partner) قرار میدهند توقع بازگشتی بیش از سایر بازارها دارند؛ چیزی در حدود ۵ تا ۱۵% بالاتر.
علت این توقع این است که دوره خواب سرمایه خطرپذیر بالاست و این سرمایه به این زودیها نقد نخواهد شد و ریسک بالایی هم دارد. علاوه بر اینها هزینههایی هم برایشان به دنبال دارد. بنابراین طبیعی است که انتظار بازگشت بیشتری داشته باشند. از این رو سرمایهای که در اختیار سرمایه گذار خطرپذیر قرار میگیرد سرمایهای بس گران است.
قصد داریم با یک مدلسازی ساده، گران بودن این سرمایه را به شما نشان دهیم اما قبل از آن باید به سراغ اقتصاد یک سرمایه گذاری خطرپذیر برویم تا با برخی مفاهیم و واقعیتهای این حوزه آشنا شویم.
اداره کردن یک صندوق سرمایه گذاری خطرپذیر دو هزینه کلیدی در پی دارد. یکی هزینه های مدیریتی (management fees) و دیگری بهره (carried interest) .
هزینههای مدیریتی هزینههایی سالانه هستند که حقوق ها و هزینههای سازمانی یک شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر را پوشش میدهند. هزینه های مدیریتی سالانه یک صندوق مراحل نوپایی (early stage) در حالت معمول سالانه حدود ۲% است. این هزینهها درصدی از کل سرمایهای است که در صندوق سپرده شده و معمولا نسبتی از پولی است که به کار گرفته شده است. برای مثال در مورد یک صندوق ۵۰ میلیارد تومانی، هزینه مدیریتی ۲% یعنی سالانه حداکثر ۱ میلیارد تومان.
در اکثر موارد این سطح از هزینه های مدیریتی تا مدت زمان محدودی برقرار هستند. برای مثال در ۵ سال اول یک صندوق و تا زمانی است که سرمایه گذاری های جدید اتفاق بیفتد. بعد از ۵ سال، هزینه ۲% معمولا بر اساس باقیمانده سرمایه گذاری در شرکتهای فعال پرتفو محاسبه میشود.
اما درصد هزینه مدیریتی مناسب چقدر است؟ آیا باید ۲% باشد؟ این هزینه به چند عامل بستگی دارد. برای صندوقهای بسیار کوچک مثل صندوق ۲۰ میلیارد تومانی، ۲% یعنی ۴۰۰ میلیون تومان و این برای تامین هزینههای سازمانی و پرداخت یک حقوق اندک به شرکای فعال کافی است. اما در صندوقهای کوچک، اندکی بالاتر بودن هزینه های مدیریتی و رسیدن آن به ۲.۵% بابت کار اضافهای که سرمایه گذاری در معاملات کوچک و شرکتهای جوانتر میطلبد غیرمعمول نیست. عکس این موضوع برای صندوقهای بزرگتر نیز صادق است و هزینه های مدیریتی می تواند تا ۱.۵% کاهش یابد.
هزینه های مدیریتی در یک صندوق سرمایه گذاری کوچک کمک میکند که کار سرپا نگه داشته شود و صورت حسابها پرداخت شوند اما با این هزینهها ثروتی عاید کسی نمیشود. بازگشت اصلی برای یک سرمایه گذاری خطرپذیر از سودهایی است که از بازگشت کلی سرمایه گذاری ها ایجاد میشود. درصد سودی که به شرکای فعال پرداخت میشود بهرهای است که بین ۱۵% تا ۳۰% متغیر است و معمول آن ۲۰% است. این بهره با هزینههای صندوق رابطه عکس دارد. هرچه هزینهها بیشتر بهره کمتر و هرچه هزینهها کمتر بهره بیشتر.
قبل از اینکه ریالی از بهره به شرکای فعال پرداخت شود اول باید کل سرمایه تعهد شده به شرکای با مسئولیت محدود بازگردانده شود. برای مثال فرض کنید:
- ۵۰ میلیارد تومان برای صندوق تامین میکنیم و بهره را ۲۰% در نظر میگیریم
- بعد از ۵ سال یکی از شرکتهای پرتفو به فروش میرسد و ۴۰ میلیارد تومان بدست میآید
- کل ۴۰ میلیارد به LP ها تحویل داده میشود که در واقع ۸۰% از سرمایهای است که باید بازگردانده شود
- بعد از آن شرکت دیگری به فروش میرسد و ۲۰ میلیارد تومان به صندوق باز میگردد.
- از این ۲۰ میلیارد، ۱۰ میلیارد به LP ها تعلق دارد.
- حال صندوق ۵۰ میلیارد تومان اولیه را به سرمایه گذاران بازگردانده است
- ۱۰ میلیارد تومان باقیمانده به نسبت ۸۰ به ۲۰ بین LP و GP تقسیم میشود
- یعنی ۸ میلیارد تومان شرکای محدود و ۲ میلیارد تومان شرکای فعال دریافت میکنند
در واقع با پرداخت سرمایه اولیه به شرکای با مسئولیت محدود، باقی سودهای بدست آمده با نسبت ۸۰ به ۲۰ بین آنها و شرکای فعال تقسیم میشود.
این مقدمهای بر اقتصاد یک سرمایه گذاری خطرپذیر بود. در قسمت بعد نشان میدهیم که چرا سرمایه خطرپذیر گران است و بر این اساس یک سرمایه گذار خطرپذیر چه نگرشی باید نسبت به استارتاپ ها داشته باشد:
اقتصاد سرمایه گذاری خطرپذیر (قسمت دوم: سرمایهای گران بر دوش سرمایه گذار خطرپذیر)