دوباره به انتهای سال رسیدهایم و با خودمان فکر میکنیم روزها چه به سرعت گذشتهاند. ماه آخر سال زمانی است که بسیاری از کارآفرینان با برنامههای خود برای سال آینده دست و پنجه نرم میکنند و از خود میپرسند: امسال باید چه شرط بزرگی ببندم؟ آیا اهداف رشدم را درست انتخاب کردهام؟ برای همه این برنامههای بزرگ چگونه باید پول پرداخت کنم؟
من به عنوان یک مدیر اجرایی استارتاپ، مشاور و سرمایهگذار، زمان زیادی را صرف پرسیدن و بررسی این سؤالات کردهام. وقتی نوبت به هزینه کردن برای رشد شرکت میرسد، به اندازه کافی خوششانس بودهام که در هر دو طرفِ میز جذب سرمایه مخاطرهپذیر بنشینم، بنابراین خیلی خوب مزایای افزایش سرمایه از طریق اعطای سهام، از جمله دریافت سرمایه و روابط مشاورهای با منتورها را درک کردم اما افزایش سرمایه در ازای سهام برای شرکتهای در مراحل اولیه، چه برای سرمایهگذار و چه برای کارآفرین، همیشه مناسبترین گزینه نیست.
وقتی شرکت شما فراتر از مرحله بذری است و رشد ثابتی دارد اما آمادگی یا تمایل به گرفتن سرمایه خطرپذیر ندارید، باید چکار کنید؟
خبر خوب این است که گزینههای تامین مالی بیشتری نسبت به هر زمان دیگری برای تأمین سرمایه استارتاپهای فناوری-محور وجود دارد و چند گزینه جایگزین سرمایهگذاری مخاطرهپذیر نیز ایجاد شدهاند. در این مقاله نگاهی به چهار گزینه سرمایهگذاری جایگزین برای شرکتهای نوپا و مزایا و معایب هر یک میاندازیم اما اول، من یک پیشنهاد دارم:
برنامهای برای این که چطور از سرمایه استفاده میکنید، داشته باشید.
شرکت ما با بیش از ۲۰۰ استارتاپ همکاری کردهاست و ما یک الگو را شناسایی کردهایم: شرکتهای موفق در مراحل اولیۀ کسب وکار، قبل از گرفتن پول، برنامههای مشخصی برای استفاده از آن دارند. آن برنامه شاید استخدام اولین فروشنده یا مدیرتوسعه محصول یا افزودن ظرفیت فنی است. گام بعدی این است که اهداف رشد خود را برای سرمایهای که میخواهید جذب کنید، درک کنید و برای اینکه چطور میخواهید از این پول برای توسعه استفاده کنید، برنامهریزی کنید.
تأمین مالی مبتنی بر درآمد
تأمین مالی مبتنی بر درآمد یا Revenue-Based Financing (RBF) یک نوع سرمایهگذاری است که در آن یک شرکت سرمایهپذیر با تقسیم درصد ثابتی از درآمد آینده خود با یک سرمایهگذار، به شکل وام در ازای تامین سرمایه کسب و کار، موافقت میکند. مقدار سرمایه که با مضربی از درآمد ماهانه شرکت تعیین میشود (به عنوان مثال ۳ – ۴ برابر) اجازه میدهد شرکتهایی با جریان نقدینگی منفی یا داراییهای محدود، به سرمایه مناسب برای رشد دست یابند. کل تعهد از طریق پرداختهای ماهانهای که به عنوان درصدی از درآمد ماهانه محسوب میشود، توسط شرکت سرمایهپذیر به سرمایهگذار پس داده میشود که این پرداختها می تواند در ماههای پر درآمد، افزایش یافته و در ماههای کم درآمد، کاهش یابد. در حالی که این ابزار سرمایه مدتی است که مورد استفاده قرار گرفتهاست اما اخیراً تأمین مالی مبتنی بر درآمد، برای استارتاپهای فناورمحور (کسب و کارهای سخت افزاری یا تولیدی) به یک گزینه سرمایهگذاری معمول تبدیل شدهاست.
مزایا:
- به شرکتهای تکنولوژیک در مراحل اولیه اجازه میدهد زودتر از گزینههایی مثل بانک یا سرمایهگذاری جسورانه به سرمایه دسترسی پیدا کنند و کسب و کار متوقف به تامین مالی نماند.
- ساختار و مدلی کارآفرین پسند و فاقد هرگونه رقیق شدن سهام، بدون از دست دادن کنترل شرکت، بدون ضمانت شخصی و هرگونه قرارداد مالی
- پرداختهای ماهانه براساس درصد درآمد ماهیانه است که منجر به پرداخت متغیر میشود که با وضعیت مالی کسبوکار نوسان دارد.
معایب:
- از نظر استارتاپهای فناورمحور فعلی، هزینه تامین سرمایه برای RBF بیشتر از منابع سنتی مانند وام بانکی یا خط اعتباری است.
- سرمایهگذاری به بازپرداخت ماهانه نیاز دارد در نتیجه نقدینگی عملیاتی را کاهش میدهد.
- نیازمند درآمد ماهیانه و رشد مداوم است که آن را برای شرکتهایی که به درآمد نرسیدهاند دشوار میسازد.
شرکتهای فناورمحور بیشتری برای رسیدن به مرحله بعدی و گسترش و رشد، در حال حرکت به سمت روشهای سرمایهگذاری مانند تأمین مالی مبتنی بر درآمد هستند. یک مثال خوب MapAnything است. این پلتفرم در حال رشد برای حفظ سهامش، از تأمین مالی مبتنی بر درآمد استفاده کرد. آنها به جای اینکه ۲۰ تا ۳۰ درصد از شرکت خود را به یک VC بدهند، از RBF برای گسترش کارشان استفاده کردند. MapAnything در عرض دو سال گذشته مبلغ ۷ میلیون دلار سری A و مبلغ ۳۳.۱ میلیون دلار در سری B دریافت کرد و به ۱۵۰۰ مشتری و ۱۵۰ کارمند رسید.
تأمین مالی از محل حسابهای دریافتنی یا فاکتورینگ
تأمین مالی حسابهای دریافتنی که به عنوان فاکتورینگ نیز شناخته میشود، قراردادی است که در آن شرکت فاکتورها یا صورتحسابهای دریافت نشده خود را با تخفیف (به عنوان مثال ۷۵ ٪ -۸۵ ٪) در ازای تزریق سرمایه در گردش کسبوکار به یک شرکت مالی (فاکتور) می فروشد. این روش به عنوان یکی از قدیمیترین شیوههای تامین مالی کسبوکار، زمانی که به درستی استفاده شود میتواند ابزار بسیار مفیدی باشد. البته وقتی که به دنبال انتخاب گزینههای مناسب برای سرمایه در گردش یک شرکت آن هم در مراحل اولیه باشید.
مزایا:
- وفور گزینههای فاکتورینگ، این فرآیند را سریع کرده و گزینههای متعددی ارائه میدهد.
- به وثیقه یا ضمانت شخصی نیاز ندارد.
- صاحبان کسبوکار مالکیت کامل شرکت خود را حفظ میکنند؛ هیچ توافقی بر سر واگذاری سهام وجود ندارد.
معایب:
- در دسترس همه شرکتها نیست؛ نیازمند حداقل سطح فاکتورها یا مطالبات است.
- دسترسی به سرمایه در گردش را فراهم میکند، اما قطعاً بهترین ابزار مالی برای رشد بلند مدت شرکت نیست.
- شرایط قرارداد در شرکتهای مالی متفاوت است اغلب شامل شرایط دشوار یا نامشخص از جمله قرارداد طولانی، جریمههای زیاد، کارمزد ویژه و غیره است.
اگر شما هم در تلهی روش های کلاسیک جذب سرمایه گیر افتادهاید و برای تکمیل پروژه یا جذب مشتری جدید به سرمایه نیاز دارید اما تاریخچه و رکورد مالی مناسب یا دسترسی به وامهای بانکی یا سایر گزینههای مالی ندارید، در صورت انتخاب درست، تأمین مالی حسابهای دریافتی میتواند یک گزینه باشد.
شتابدهندههای استارتاپ
شتابدهندهها برنامههایی هستند که ترکیبی از تأمین مالی، منتورینگ، شبکهسازی و آموزش را در اختیار شرکتهای نوپا میگذارند. شتابدهندهها به دنبال شرکتهای با قابلیت رشد بالا هستند که به شاخصهایی رسیدهاند. این برنامهها معمولاً در روز معارفه یا دمو دی عمومی سرمایهگذاران را هدف خود قرار میدهند. هزاران برنامه شتابدهنده در آمریکا وجود دارد و بسیاری از آنها مختص جغرافیا، صنعت و/یا برای جوامع خاص هستند.
دانیل دیآگوستارو[۱]، شریک مدیریتی و COO شتابدهنده آلکمیست[۲]، میگوید: «راهاندازی استارتاپ میتواند احساس به تنهایی تلاش کردن را القا کند. پیوستن به شتابدهنده، نه تنها به شما امکان دسترسی به دیگر بنیانگذاران موفق که به جای شما بودهاند را میدهد، بلکه امکان دسترسی به جامعهای از کارآفرینان که از طریق تجربهی راهاندازی استارتاپ میدانند چگونه به کار خود ادامه دهند را نیز فراهم میکند. ارتباطاتی که ایجاد میکنید میتواند به مراتب فراتر از طول دوره شتابدهی باشد و حتی ممکن است در نهایت از خروجیهای موفق دوره، با یک یا دو درجه واسطه فاصله داشته باشید.»
مزایا:
- شتابدهندهها روی مرحله بذری سرمایهگذاری انجام میدهند و بسته به برنامه شتابدهنده، فرصتهایی برای سرمایهگذاری دور بعدی را فراهم میکنند.
- معرفی به سرمایهگذاران در طول و بعد از اتمام دوره و اعتبارسنجی استانداردهای کیفی شتابدهنده روی استارتاپ شما
- یادگیری متمرکز روی اصول استارتاپ (مدل کسبوکار، مدلهای مالی، تیم، ارزش پیشنهادی و غیره) و آماده کردن شرکتتان برای سرمایهگذاری.
- دسترسی به منتورها با حوزههای خاص تخصص و دانش صنعتی؛ در برخی موارد منتورها اقدام به سرمایهگذاری هم خواهند کرد.
معایب:
- نیاز به زمان و تعهد قابلتوجه. برنامههای شتابدهی از ۳ تا ۶ ماه طول میکشد و نیازمند مشارکت در چندین جلسه و رویداد مختلف است که شتاب اولیه تیم را میکاهد.
- واگذاری سهام. شاید مجبور باشید مقداری از سهام شرکت خود را در قبال خدمات و سرمایهگذاری شتابدهنده واگذار کنید، که میتواند همان پیامدهایی را داشته باشد که دیگر روشهای تأمین مالی دارند.
- همسویی تمرکز و ارزشها. باید اطمینان حاصل کنید که برنامه شتابدهنده با اهداف و تمرکز شما همسو است. مثال: اگر برنامه تنها روی جذب سرمایه متمرکز باشد، محتوا، منتورها و اطلاعات آن نیز حول همین موضوع متمرکز خواهد شد. اگر شرکت شما هنوز وارد این مرحله نشده پس احتمالاً این کار بهترین اقدام نیست.
توسعه اقتصادی مبتنی بر فناوری (TBED)، خوشههای فناوری منطقهای
بسیاری از کشورها با ارائه طرحهای تشویقی و منابع به شرکتهای فناورمحورِ کوچک، از آنها در جهت تسریع رشدشان حمایت میکنند. منبعی که اکثر کارآفرینان تازهکار نادیده میگیرند واحدهای توسعه اقتصادی مبتنی بر فناوری در سطوح بومی، ملی و منطقهای است. این سازمانها میتوانند برای کمک به توسعه شرکتهای فناوری نوپا دسترسی به سرمایه، تسهیلات مالیاتی و خدمات دیگری ارائه کنند. اکثر TBEDها همکاریهایی دولتی-خصوصی هستند که برای کمک به شرکتهای فناورمحور طراحی شدهاند تا نه تنها رشد کنند بلکه در این حین در منطقه خاص خود باقی بمانند تا باعث رشد فرصتهای شغلی شده و به منابع مالیاتی اضافه کنند.
درک ویلیس[۳] از SD Launch که بخشی از SCRA (یک TBED در کارولینای جنوبی) است، میگوید: «ما میخواهیم شما رشد کنید و در کشور باقی بمانید». این سازمان به شرکتهای نوپای کشور در زمینه علوم سلامت، فناوری اطلاعات و بخشهای تولیدی پیشرفته سرمایه و خدمات ارائه میکند.
ویلیس اینطور مینویسد: «کار کردن با یک TBED مثل مهر تاییدی است، چون با گروهی همراه هستید که معیارهای خاص و الزامات خاصی دارد. این امر به سرمایهگذاران بالقوه نشان میدهد که این شرکت فرصتی مناسب برای سرمایهگذاری است، زیرا استانداردهای سختگیرانهای را برآورده کردهاید»
مزایا:
- هنگامی که در حال بوت استرپینگ هستید و سرمایهگذاری مرحله «دوستان و خانواده» را رد کردهاید ولی هنوز هم در مرحله ی پیش از درآمدزایی قرار دارید یا خیلی زود است که برای دیگر انواع سرمایهگذاری صلاحیت داشته باشید، این روش سبب تامین سرمایه کم هزینه و عدم رقیق شدن سهام میشود.
- نشان دادن پتانسیل شرکت به سرمایهگذاران آینده، به این دلیل که شرکت شما صلاحیتهای زیادی دارد و مداوم رشد کردهاست.
- زمینهای خوب برای ارتباط با سرمایهگذاران بالقوه و کارآفرینان دیگر فراهم کند.
- با تأمین بودجه فعالیتهای اولیه کلیدی مانند اثبات بازار، تحقیقات مشتریان و برنامهریزی محصول میتواند به آمادهسازی کسب و کار شما برای مرحله بعدی سرمایهگذاری کمک کند.
معایب:
- حداقل معیارهای تأیید صلاحیت بسیار خاص هستند.
- باید در یک ایالت یا منطقهای خاص باشید تا واجد شرایط باشید و شرکت شما ملزم خواهد بود در آن منطقه برای دریافت سرمایه یا منافع دیگر باقی بماند.
- میزان سرمایه قابل ارائه به شرکتهای نوپا از طریق TBED به طور کلی کمتر از سایر روشهای تأمین مالی است.
- تحمل فشار زیاد به خاطر مقدار کمی پول. باید گزارش مداوم در مورد اندازه بازار، پیشبینیهای رشد و مسائل مالی ارائه کنید.
ارزش دارد که زمان کمی را به صورت آنلاین صرف کنید تا ببینید آیا در ایالت یا منطقه شما TBED وجود دارد یا نه.
نتیجه
من سالها به عنوان سرمایهگذار و همچنین مدیر اجرایی فناوری استارتاپ فعالیت کردهام. جذب و مدیریت سرمایه یکی از سختترین بخشهای راهاندازی یک استارتاپ است. همانطور که در حال پیشرفت هستید، همه گزینههای تأمین مالی خود را زیر نظر داشته و پذیرای منابع جایگزینی باشید که میتوانند به شما در حفظ سهام کسب و کار کمک کند.
نوشته بیجی لکلند
[۱] Danielle D’Agostaro
[۲] Alchemist Accelerator
[۳] Derek Willis
منبع :