عبارت «مزیت پیشتازی[۱]» ( first mover advantage ) در سال ۱۹۸۸ توسط «دیوید مونتگومری[۲]» استاد دانشکده کسب و کار استنفورد و همکارش رایج شد و این مفهوم تا امروز در بیشتر دانشکدههای کسب و کار در دنیا تدریس میشود.
کسب و کارهای پیشتاز ، کسب و کارهایی هستند که برای اولین بار در بازار یا صنعت حضور پیدا میکنند و این اولین بودن در واقع نوعی مزیت رقابتی برایشان محسوب میشود. در طرف مقابل «دنبالهروها[۳]» هم شرکتهایی هستند که به سرعت، نوآوریها و بیزینس مدل این کسب و کارها را کپی میکنند.
اما آیا پیشتاز بودن در یک بازار منجر به موفقیت میشود؟
نه لزوما. درست است که بسیاری از شرکتها مثل «ای بی» و «کوکاکولا» از مزیت پیشتازی بهره بردهاند و موفق شدهاند اما بر اساس تحقیقی که توسط «پیتر گولدر[۴]» و «جرارد تلیس[۵]» انجام شده نشان میدهد که ۴۷% از پیشتازها شکست خوردهاند.
از طرف دیگر این تحقیق نشان میدهد که فقط ۸% از دنبالهروهای آنی[۶] ، شکست خوردهاند. عجیبتر اینکه این دنبالهروها به طور میانگین سیزده سال بعد از پیشتازها وارد بازار شدهاند.
اگر دقیقتر به موضوع نگاه کنیم نمونههای این چنینی زیاد هستند. مثلا قبل از اینکه فیس بوک در سال ۲۰۰۴ با پذیرش گسترده مواجه شود شبکههای اجتماعی دیگری با تجربهی مشابه هم وجود داشتند مثل «مای اسپیس[۷]» و «فرندستر[۸]». این دو شرکت قبل از اینکه فیس بوک جایشان را بگیرد شرکتهای بزرگی بودند.
گوگل هم از همین نمونه است. گوگل اولین موتور جستجو در دنیا نبود. بسیاری از شرکتها از این دست هستند و با اینکه اولین در بازار نبودهاند اما به سرعت پیشرفت کردهاند و موفق شدهاند.
بنابراین آمادگی بازار عامل مهمی در موفقیت استارتاپ است و آنها باید روی این موضوع مطالعه دقیقی داشته باشند.
بر اساس یافتههای «بیل گراس[۹]» یکی از مهمترین عوامل موفقیت استارتاپها چیزی است که تحت کنترلشان نیست یعنی زمان ورود به بازار. او ۱۰۰ شرکت را رتبهبندی کرد و متوجه شد عامل اصلی موفقیت و شکست در ۴۲% از موارد، زمان ورود به بازار بوده است.
بر اساس گفتههای گراس فقط یک راه برای پی بردن به زمان صحیح ورود به بازار وجود دارد و آن این است که «به دقت بررسی کنید که آیا مصرفکنندگان واقعا آمادهی پذیرش محصول یا خدمات شما هستند یا نه. در این مورد باید با خودتان کاملا صادق باشید و منکر هیچکدام از نتایجی که بدست میآورید نباشید، چون خطر این وجود دارد که وقتی علاقهی زیادی به چیزی دارید بخواهید بیتفاوت به واقعیتهای موجود، آن را پیش ببرید. بنابراین باید در مورد زمان ورود به بازار با خودتان کاملا روراست باشید» این کار نیازمند داشتن مهارت تحلیلی قوی و درک درست است. حی اگر بهترین ایده و محصول را در دنیا دارید وقتی زمان ورود به بازار درست نباشد باید در استراتژی استارتاپ خود تجدید نظر کنید.
تولید محصولی که تا به حال به فکر هیچکس نرسیده است و داشتن مزیت پیشتازی ، خوب به نظر میرسد اما داشتن تعداد ضروری از افرادی که واقعا خواهان استفاده از محصولتان هستند تعریف معنادارتری از موفقیت برای استارتاپتان است.
متن اصلی این مقاله را می توانید در سایت TechinAsia بخوانید.
کدام عامل نقش مهمتری در موفقیت یک استارتاپ دارد؟ تیم ؟ محصول ؟ یا بازار ؟
[۱] first mover advantage
[۲] David Montgomery
[۳] followers
[۴] Peter N. Golder
[۵] Gerrard J. Tellis
[۶] fast followers
[۷] MySpace
[۸] Friendster
[۹] Bill Gross